کد مطلب:109169 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:114

نامه 009-به معاویه












[صفحه 298]

رسالته الی معاویه اراده كرد گروه ما كشتن پیغمبر ما را و نابود ساختن ریشه ما را و اراده كردند بر ما اراده هائی و كردند بر ما كارهائی و منع كردند از ما آب گوارا را و پوشاندند بر ما لباس ترس را و مجبور كردند ما را به سوی كوه صعب العبور و برافروختند برای ما آتش جنگ را پس تا اراده كرد خداوند به وسیله ما دفاع از شریعتش كند و دور دارد شرشان را از حریم آن ایمان آورنده می طلبد با این پاداش را و كافر ما حمایت می كرد از ریشه نسب و هر كس اسلام می آورد از قریش خالی بود از آنچه ما در آن بودیم برای هم پیمانی كه منع می كرد او را یا به سبب خویشانی كه می ایستادند كنار او و او از كشته شدن در جای ایمن بود و بود پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هرگاه سخت می شد كارزار و باز پس میایستاد مردم پیش می داشت اهل بیت خود را نگه داشت به آنها اصحاب خود را از آتش شمشیرها و نیزه ها پس كشته شد عبیده پسر حارث در روز بدر و كشته شد حمزه در روز احد و كشته شد جعفر در روز موته و اراده كرد كسی (مراد خود اوست) اگر بخواهم ذكر می كنم نام او را مانند آنچه را اراده كردند از شهید شدن ولیكن مرگهای آنان زود رسید و مرگ او به تاخیر افتاد پس ای شگف

تا برای روزگار ناگاه گردیدم برابر می شود با من كسی كه كوشش نكرده مانند من و نبود برای او مانند سابقه من كه نزدیك نمی شود كسی به مانند آن مگر اینكه ادعا كند ادعاكننده آنچه را كه نمی شناسم آن را و گمان می كنم خداوند بشناسد آن را و ستایش خدائی راست بر هر حال

[صفحه 298]

و اما آنچه درخواست كردی از تحویل دادن كشندگان عثمان به تو اندیشیدم در این امر ندیدم آن را جایز باشد فرستادن آنها به سوی تو و نه به سوی غیر تو و سوگند به جان خودم اگر بازنایستی از گمراهی و دشمنی خود هرآینه خواهی شتافت آنها را پس از اندك زمانی می طلبند تو را (همان قاتلان عثمان) بی آنكه رنج یافتنشان را تو بر خود هموار سازی نه در بیابان و نه در دریا و نه در كوه و نه در زمین مگر اینكه آن طلب كردنی است بدحال گرداند تو را یافتن آن و دیداری است شاد نگرداند تو را ملاقات آن سلام بر اهل آن


صفحه 298، 298.